گروه بورس پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد؛ پس از اینکه کلیات طرح مالیات بر عایدی سرمایه در مجلس تصویب شده است، نقد و تاییدهای زیادی درمورد این قانون به گوش خورد. بسیاری از عموم با بازخودهای منفی نسبت به وضع معیشتی و شرایط اقتصادی خواهان لغو این طرح شدند که در همین راستا مسئولان مربوطه اعلام کردند که ۹۵ درصد مردم مشمول مالیات بر عایدی سرمایه نمیشوند و تنها سفته بازان هدف اصلی این قانون است. برخی از صاحبنظران معتقدند اگر این چنین سیاستی به طور صحیح اجرا شود هیجان و قیمتسازیهای کاذب در بازارها از بین میرود که همین موضوع میتواند در کنترل تورم ناشی از جو عمومی وقیمت سازیها کاسته شود و اهرم بالقوهای در کاهش انتظارات تورمی به حساب میآید.
در همین رابطه چندی پیش محمدرضا میر تاج الدینی نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بیان کرده بود که این طرح روی مالیات بر فعالیتهای سوداگری که تا به حال جایی ثبت نشده و با درآمدهای کلان و نجومی در زمان محدود و بدون پرداخت مالیات، تمرکز دارد و شامل چهار عنوان ارز، املاک، خودرو و سکه میشود. مالیات بر عایدی سرمایه شامل کسانی که نمایشگاه ماشین دارند و بنگاه داران املاک نمیشود و همان مالیات معمول را میپردازند. این مالیات شامل کسانی است که در مدت کوتاهی به صورت تصاعدی سودی حاصل کردهاند و حتی خانوادههایی که هر عضو آن به طور مثال خودرویی داشته باشند، مشمول این نوع مالیات نخواهند بود.
برخی از کارشناسان بازار سرمایه معتقدند که در کشورهای توسعهیافته به دلیل اینکه شفافیت اقتصادی بسیار بالاست شاهد رونق بازار سرمایه در شرایط عادی هستیم اما برای اینکه شاهد رونق بازار سرمایه در ایران باشیم باید شفافیت مالیاتی را بالا ببریم که یکی از ابزارهای آن اخذ مالیات بر عایدی سرمایه است.
با وجود واکنشهای مختلف مسئولان و صاحبنظران بازهم عده زیادی مفید و یا مضر بودن این قانون را در نحوه اجرای آن میدانند. برخی از کاربران فضای مجازی گفته بودند که عدهای از سفته بازان با پرداخت رشوه میتوانند قانون مالیات را دور بزنند و اقدام به سندسازی میکنند. تا زمانی که پایهها و سیاستهای نظارتی اخذ مالیات تصحیح نشود چنین قواعدی کارساز نیست. در خصوص سایه روشنهای این قانون و تاثیر آن بر بازار سهام زهرا فعله گری خبرنگار رادار اقتصاد به گفتوگو با علیرضا کدیور تحلیلگر ارشد و کارشناس بازار سرمایه پرداخت که به شرح زیر است:
آیا مالیات بر عایدی سرمایه با اقتصاد کشورمان سازگاری دارد؟
با توجه به ساختاری کلی که در اقتصادمان داریم؛ مثلا شما تورم سالانه زیادی دارید قیمت همه دارایی ها داره بالا میرود و این تورمی که در کشور اتفاق میفتد منشاش سیاست های پولی و مالی دولت است. به عبارت دیگر ناگزیر قیمت داراییها اسمی افزایش پیدا میکند و اکنون دولت قصد دارد بابت این افزایش قیمتی که ان فرد هیچ نقشی هم در آن نداشته، مالیات اخذ کند. از نظر کلی این امر مشکلساز و نامطلوب است.
البته فارغ از بحث کلی اقتصاد؛ قاعدتا هدف دولت از وضع مالیات بر عایدی سرمایه ایجاد مانع و سدی در برابر سفته بازی در بخشهای مختلف بازار بوده است که این موضوع فی نفسه سیاست بدی محسوب نمیشود. بنابراین دولت باید سیاست هایی در پیش بگیرد که سفته بازی را در بازار ملک و خودرو که بیشترین حضور دلالان و سفته بازان را دارد، کاهش دهد.
این قانون در آینده چه اثری بر بازار سهام میگذارد؟
این قانون علاوه بر این دست سفته بازان بازار خودرو و مسکن را تا حد زیادی کوتاه میکند، بر بازار سهام نیز اثر بسیاری دارد. با کنارگذاشتن دیدگاه صحیح و یا غلط بودن این سیاست در اقتصاد کلان جامعه؛ مالیات برعایدی، به سرمایه گذاری در ملک، ارز و طلا مربوط میشود اما سپرده بانکی و بازار سرمایه مشمول این قانون نشده بنابراین سرمایهها تمایل بیشتری به ورود به دو بازارپیدا میکنند و جذابیت این دو بازار افزایش پیدا میکند. اگر سیاستهای سپرده بانکی و نرخ بهره در در آینده تهدیدی برای بازار سهام نداشته باشد، سرمایهها بیشتر متوجه و متمرکز بازار سهام خواهد شد. این قانون در آینده تفکیک خوبی در افراد خواهان سرمایه گذاری بلندمدت و یا سفته بازان ایجاد میکند.
اگر نرخ سپرده بانکی افزایش یابد، با این حال بازهم مالیات بر عایدی سرمایه میتواند تاثیر مثبتی بر بازار سرمایه داشته باشد؟
در این خصوص ۲ نکته وجود دارد که درمورد نکته نخست باید گفت سپرده گذاران در بانک به لحاظ ریسک پذیری، افرادی ریسک گریز و یا با تحمل ریسک متوسطی هستند و افرادی که در بورس سرمایه گذاری می کنند، افراد ریسک پذیری هستند و خود را برای هر فراز و نشیبی آماده میکنند. به طور کلی بازدهی بازار سهام در بلندمدت بهتر از سایر بازارها بوده است.
بنابراین دو سناریو برای افراد ریسک پذیر و ریسک گریز داریم که هر یک از آنها با توجه به بازدهی مدنظر و همچنین تیپ شخصیتی خود، اقدام به سرمایهگذاری میکند.
نکته دوم اینکه فارغ از مدل سرمایه گذاری افراد، شرایط اقتصاد در مقطع زمانی مشخصی متفاوت بوده و با توجه به آن برهه عده ای تصمیم میگیرند که در کدام بازار سرمایه گذاری کنند. به طور مثال در چند ماه اخیر بین سرمایه گذاری در بانک و یا بورس؛ اکثر عموم جامعه بانک را انتخاب کردند اما پیشتر به طور مثال در مثل اوایل سال ۹۹ قشر وسیعی از عموم، بازار سهام را انتخاب کردند. عوامل اثرگذاری در انتخاب هر یک از این بازارها بستگی به سیاستهای کلی اقتصاد کلان، نرخ سپرده، شرایط کلی بازار سهام دارد.
نظر شما